چند وقت قبل در حال خواندن کامنتهای یکی از پستهایم بودم که یکهو اینستاگرام بسته شد و خطایی با عنوان instagram has stopped روی صفحه نمایان شد.
زیر این پیام خطا دو تا گزینه بود.سمت راستی report یا همان «گزارش دادن» بود وخب گزینه سمت چپی طبق معمول نقطه مقابلش یا همان don't send.
این اولین بار بود که اینستاگرام همچین خطایی میکرد.دلم نیامد چُغُلی اش را بکنم.احساس نمک نشناس بودن بهم میداد.دیدم انسان که عقل و فهم دارد هرروز به تعداد موهای سرش خطا میکند دیگر از یک نرم افزار بی شعور چه توقعی میشود داشت.بعد به این فکر کردم که ما ادمها چه کم صبریم؛ وگرنه هیچ مردی به تازه عروس کم تجربه اش وقتی که غذایش سوخت نمیگفت «حواست کجاست».و هیچ دختری به همسرش وقتی که در حال رانندگی در یک شهر غریب ادرس را گم میکند نمیگفت «گیج!».هیچ مادری وقتی کودک خردسالش خودش را خیس کرد او را کتک نمیزد؛ آنهم وقتی که هنوز کنترل ادرارش را بطور کامل یاد نگرفته!
هیچ استادی غرور دانشجوی دختر ترم یکی اش را جلوی پسرهای منتظرِ سوژه خرد نمیکرد!
اگر صبور بودیم بجای «حواست کجاست» و «گیج» و «خنگ» و «توعالم هپروتی» و «دست و پا چلفتی» و ... میگفتیم «فدای سرت،کم کم یاد میگیری»
اینطوری غرور و اعتماد بنفس و شخصیت هیچ کس،سر هیچ و پوچ خرد نمیشد.
خلاصه بعد از آن شب دیگر هیچوقت چنین خطایی از اینستاگرام سر نزد و من خیلی خوشحالم که بهش فرصت دادم خودش را آپدیت و ایراداتش را ذره ذره رفع کند!
ضمنا اینستاگرام جان!بی شعور فقط برای آدمها فحش است.
تو شعور نداری،نباید هم داشته باشی!
ما دُم نداریم،نباید هم داشته باشیم!
پس بی شعور برای تو فحش نیست.بی دُم هم برای ما.